تاريخ خبر: سه‌شنبه 4 مهر 1391 ـ 8 ذي‌القعده 1433ـ 25 سپتامبر 2012ـ شماره 25414

از فرمايشات ما
ننه قمر چيني!
رضا رفيع


به كسي بر نخورد؛وقتي كه هر ننه قمري از چين و ماچين،فرت و فرت جنس وارد كند و به عوض تقويت توليدات ملي ايران خودمان، زرت و زرت توليدات ملي چين خودشان را تقويت نمايد؛ نتيجه‌اش اين مي‌شود كه روز روشن دست به هرچه مي‌زنيم، چيني است؛ تا چه رسد به شب تاريك و بيم ارز و اجناسي چنين ارزان!...‏

در اظهارعلاقه به چين:‏

‏تا دل هرزه گرد من رفت به چين زلف او

زآن سفر دراز خود، ميل وطن نمي‌كند

چندي پيش از وجود برخي زنبورهاي چيني در كشورمان ـ و علي الخصوص در منطقة كرمان ـ با خبر شديم كه نزديك بود جاي شما خالي، شاخ در بياوريم؛ ولي خب باز بنا به رعايت پاره‌اي مصالح، در نياورديم. در آن خبر آمده بود كه باوجود توليد سالانه 600 تن عسل در استان كرمان، وجود برخي عسل‌هاي غيرطبيعي و بي‌كيفيت چيني در اين استان، كام مردم و به وي‍‍‍ژه زنبورداران هميشه در صحنه را تلخ كرده است.‏

حكايت ميني ماستمال: يكي را گفتند: از عسل شيرين‌تر چيست؟ گفت: زنبور مايه‌دار چيني!

فقط مانده بود عروسك‌هاي مجموعه ديدني «شكرستان»، انيميشن خوب صد درصد ايراني، از چين آورده شود كه ظاهراً آورده شده است. ما كه در قضية زنبورهاي چيني هم با توجه به اين مقطع حساس كنوني، جلو هرگونه شاخ درآوردگي خود را گرفته بوديم كه حمل بر اعتراض نشود؛ وقتي كه شنيديم عروسك‌هاي ننه قمر و اسكندر، شخصيت‌هاي عروسكي محبوب انيميشن شكرستان نيز در چين ساخته و پرداخته و از آنجا به ايران وارد شده است، به قاعدة برج ميلاد شاخ درآورديم. قصد شاخ و شانه كشيدن نداريم، خودش به صورت خودجوش در آمد.

باري؛ خود شكرستان، كام ما را بسيار شيرين كرده بود، اما واردات عروسك‌هاي چيني مربوط به شخصيت‌هاي آن انيميشن زيبا، مقداري از بار شكر آن كاست. بار دگر روزگار، كم شكر آيد! شايد مسئولان دلسوز چنين تشخيص دادند كه شكر زياد براي سلامتي آدم خوب نيست. فلذا اگر در پشت ويترين برخي مغازه‌هاي مصالح كودك فروشي، عروسك يك پيرزال دوست داشتني عصا به دست را ديديد با يك چارقد گلدار و يك پشت قوزكرده، همراه با يك نوزاد كه كله‌اش از بدن قنداق شده‌اش بزرگتر است؛ و زير آن نوشته شده است: «ميد اين چينا»، تعجب نكنيد؛ شك نكنيد كه همان ننه قمر خودمان است.‏

بستة پيشنهادي چيني: بقيه در كار واردات چيني هستند و حالش را مي‌برند، آن وقت اين خنده دار نيست كه ما در راستاي كاهش اين واردات، راهكار ايراني بدهيم؟... باور كنيد گاهي قاطي مي‌كنم؛ با خودم مي‌گويم چرا من ازچين «بسته پيشنهادي» وارد نكنم؟ مگر بيل به كمرم خورده؟... فلذا اين نوبت از چين بستة پيشنهادي آوردم؛ محض امتحان فقط سه قلم كه زيادي سه نشود:

1ـ زمين چين دار: با مشورت كارشناسان و الگوسازان خياطي، دور زمين را چين‌دار كنيم. وقتي كه ماهواره داريم، اين كار مثل آب خوردن است. اين جوري تكليف زمين با يك دامنة چين دار بهتر مشخص مي‌شود. موجودات احتمالي كرات ديگر هم مي‌فهمند كه اگر بيايند زمين، با چين طرفند.‏

‏2ـ هر ايراني يك چيني: بايد اين شعار زيبا و جادار و مطمئن را در مملكت جاانداخت كه هر ايراني بايد يك چيز چيني در خانه‌اش داشته باشد. حالا هرچيزي كه شد، شد؛ نوع محصول مورد بحث نيست. فلذا به اميد روزي كه هر ايراني يك چيز چيني داشته باشد.‏

‏3ـ گسترش ‌هاچين و واچين: بازي معروف «هاچين و واچيــن، يه پاتو بچين» بايد بيش از هميشه در دوره‌هاي پيش دبستاني و مهد كودك مورد آموزش قرار گيرد. كودكان ايراني بايد از همان سنين كه عقلشان هنوز رشد نكرده است، به ضرورت و اهميت چيزهاي چيني واقف شوند. اين كار را براي سنين آنها مي‌شود از عروسك چيني شروع كرد. بزرگ كه شدند، خداي چين بزرگ است.

بعيد است از چين دل بكنند. اگرهم كندند؛ به قول شاعر: نقشش به حرام ار خود صورتگر چين باشد. ‏